سخت ترين ديدار ، ديدار اوني که به جاي همه عشقي که بهش دادي يه قلب زخمي برات يادگار بذاره و تو
نگاش کني و بازمثل روز اول دلت بلرزه و حس کني هنوزم دوستش داري.
بخواي همه تنهايي رو که به اميد دوبارش تحمل کردي تو گوشش فرياد کني اما حتي نتوني ، به چشماش
نگاه کني که بفهمه با همه بديهاش هنوزم باهمه قلبت دوستش داري
خواستم خودمو گول بزنم ؛ همه ي خاطراتم رو انداختم يه گوشه اي و گفتم : فراموش ؛ يه چيزي ته قلبم خنديد و گفت : يادمه
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1